پایان تلخ فیلمسازی که فیلسوف بود
چندی پیش در مطلبی به تفاوت «حیات» حرفه ای مارتین اسکورسیسی و ناصر تقوایی پرداختم اما پس از مرگ غیرمنتظره داریوش مهرجویی به این نتیجه رسیدم که «ممات» حرفه ای فیلمسازانی چون تقوایی و مهرجویی نیز با همقطاران خارجی خود فرق دارد!
روزنه هنر، امید غیاثوند نوشت: انتشار خبر تلخ قتل فجیع داریوش مهرجویی در ۸۳ سالگی و همسر وی در بامداد یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲، شوکی عجیب به جامعه هنری بویژه سینمایی کشور وارد کرد و باور چنین مرگی برای کارگردانی که چندان غم نان نداشت و به بیماری و نسیان نیز دچار نبود، بسیار سخت بود.
مهرجویی فارغالتحصیل فلسفه از دانشگاه یو سی ال ای آمریکا از بزرگترین کارگردانان جریان ساز موسوم به «موج نو» سینمای ایران بود.
فعالیت سینمایی خود را سال ۱۳۴۶ با «الماس ۳۳» آغاز کرد اما ساخت فیلم «گاو» در سال ۱۳۴۸ یه نقطه عطفی برای او و سینمایی ایران تبدیل شد.
مهرجویی پس از «گاو»، آثار مطرح دیگری نظیر «آقای هالو»، «پستچی» و «دایره مینا» را ساخت.
پس از انقلاب با کمدی – سیاه و پر فروش «اجاره نشین ها» گل کرد اما با ساخت «هامون» نقطه عطف دیگری در کارنامه سینمایی خود و سینمای ایران خلق کرد.
پس «هامون»، مهرجویی با ساخت «بانو»، «پری»، «سارا» و «لیلا» مسیر موفق فیلمسازی و مقبول خود را نزد مخاطبان و منتقدان ادامه داد.
سال ۱۳۸۶ با فیلم «سنتوری» در جشنواره فیلم فجر درخشید و موفق به کسب چند جایزه از جمله بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد اما فیلم با تصمیم مدیریت وقت سینما توقیف شد و هیچگاه رنک پرده را ندید!
آخرین کار مهرجویی پس از «طهران تهران»، «آسمان محبوب»، «نارنجی پوش» و «اشباح»، فیلم «لامینور» بود که در امتداد «سنتوری» بود اما حاشیه اکران برای «لامینور» گلایه و اعتراض او را برانگیخت.
مهرجویی بارها در نظرسنجیها عنوان برترین کارگردان سینمای ایران را بدست آورده و مجموع آثار وی با حضور در بیش از ۵۰ رویداد سینمایی معتبر ملی و بین المللی جوایز ارزندهای کسب کرده است.
مهرجویی در کنار مسعود کیمیایی آخربن نسل بازمانده از سینماگرانی است که به سینمایی ایران حیاتی مجدد بخشید.
نسلی که اندیشه داشت و اگر فیلم بد هم ساخت، بهتر از «فسیل» و «شهر هرت» بود.