«قیصر»، طالع نحس یا کیمیای سعادت «مسعود»
اواخر دهه ۴۰ خورشیدی مسعود کیمیایی با ساخت فیلم «قیصر»، به سینمایی ایران که پس از فیلم محبوب «گنج قارون»، روزگار ملول و گرفتار در کلیشههای عامهپسند را میگذراند، جانی تازه بخشید.
به گزارش روزنه هنر، کیمیایی مطرحترین کارگردان – مولف «موج نو» سینمایی ایران، پس از تجربه ناموفق «بیگانه بیا»، در سال ۱۳۴۸ و در ۲۸ سالگی، با ساخت فیلم «قیصر»، اثری فناناپذیری را خلق کرد که با گذشت بیش از نیم قرن تماشایی است و حرف و حدیث دارد.
داستان قیصر چنانکه «فرمون» یکی از شخصیتهای اصلی فیلم و برادر قیصر اذعان میکند، «صحبت ناموسه» و «انتقام».
«فاطی» تنها خواهر فرمون و قیصر پس از هتک حرمت توسط منصور یکی از برادران «آب منگول»، خودکشی می کند.
«فرمون» در پی انتقام برمی آید اما او نیز توسط برادران آب منگول به قتل می رسد. اما قیصر انتقام می گیرد و هر سه برادر آب منگول را می کشد.
کیمیایی بار اصلی کنش انتقام را بر دوش «قیصر» می نهد. وی زیرکانه در دیالوگ سکانس های ابتدایی فیلم و پس از فاش شدن علت خودکشی فاطی، مخاطب را با قیصر آشنا می کند:
– خان دایی: حالا فرمونو میشه ساکت کرد، قیصر رو بگو.
– مادر: جواب قیصر چی بدم؟
– فرمون: من نکنم، قیصر این بازارچه رو به خون می کشه.
– منصور(پس از قتل فرمون): از برادر کوچیکش بترسین.
قیصر مانفیست خود را دارد و بنا دارد خود مجری قانون باشد.
برعکس فرمون برادر بزرگتر، مطیع نیست. صریح می گوید، «هر کی بزنه تو گوشم منم می زنم تو گوشش». مخالف منش پهلوانانه خان دایی است و باور دارد «نزنی، می زننت» و آن را «نظام روزگار» می داند.
فیلم قیصر را باید «عصاره فضایل» دانست. یک افتتاحیه بینظیر دارد، چراغ گردون، صدای آژیر و حرکت شتابزده خودرو اورژانس که خود یک وضعیت اضطرار را نشان می دهد. معنای این اضطرار مشخص نیست.
نمی دانم این وضعیت اضطرار را کیمیایی برای سینما یا جامعه آن زمان تعریف کرده است؟
اثر در همه اجزا از فیلمنامه و کارگردانی، تهیه کنندگی، بازیگری(بهروز وثوقی، جمشید مشایخی، ناصر ملک مطیعی، پوری بنایی، ایران دفتری، بهمن مفید، جلال پیشواییان)، فیلمبرداری(مازیار پرتو)، موسیقی(اسفندیار منفرزاده)، تیتراژ(عباس کیارستمی)، عکس(امیر نادری)، دوبله، دیالوگ و حتی مونولوگ سرآمد است و هر کدام از این اجزا، دارای شخصیت مستقلی هستند.
کیمیایی با قیصر جایگاهی رفیع در سینما یافت و مسیر بهروز وثوقی با شاه نقش قیصر برای رسیدن به ستاره الی ابد سینمایی ایران هموار شد.
قیصر به خاطر شکت چارچوب های متعارف سینمایی پیش از خود تحسین شد و جوایز ریز و درشتی را گرفت و در گیشه رکورد زد و حدود ۵۰۰ هزار نفر از جمعیت ایران در سال ۱۳۴۸ این فیلم را تماشا کردند.
فیلم به رغم دفاع و تمجیدهای فراوان از گزند نقدهای تیز در امان نبود و هوشنگ کاووسی در مطلبی با عنوان «از داجسیتی تا بازارچهٔ نایبگربه» آن را اثری ارتجاعی توصیف کرد.
به ادعای پوری بنایی، قیصر با مخالفت شخص شاه روبرو شد و زیرا شاه گفته این فیلم ترویج لات بازی و چاقوکشی است ما به این اعمال پایان داده ایم.
قیصر از تعابیر سیاسی نیز مصون نماند. برخی آن را اثری ضد سیستم دانستند که وقوع انقلاب در ایران را پیش بینی کرده است.
در نظرسنجی نشریه بانی فیلم در سال ۱۳۹۰، قیصر عنوان تأثیرگذارترین فیلم سینمای ایران از دید خوانندگان این نشریه را کسب کرد.
کیمیایی گرچه خالق قیصر بود، اما خود مقهور او شد. کیمیایی پس از قیصر، فیلم های خوبی چون «گوزنها» و «سرب» را ساخت اما هیچوقت نتوانست از زیر سایه ضد قهرمان دوست داشتنی و غیرتی خود خارج شود و هیچکدام از آثار او چون قیصر دیده نشدند.