تصویر زن در فیلمهای کلاسیک حامل معناست اما سازنده آن نیست
هجدهمین برنامه «مستندات یکشنبه» که زیرمجموعه سینماتِک خانه هنرمندان ایران به پخش فیلمهای مستند میپردازد، در روز یکشنبه ۱۱ تیرماه ۱۴۰۲ به نمایش فیلم مستند «او وقتی خشمگین میشود زیباست» ساخته مری دُر محصول سال ۲۰۱۴ اختصاص داشت.
به گزارش روزنه هنر، پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور پویا عاقلیزاده (منتقد سینما) برگزار شد و سامان بیات اجرای این برنامه را برعهده داشت.
پویا عاقلیزاده صحبتهای خود درباره این فیلم را اینطور آغاز کرد: فیلم «او وقتی خشمگین میشود زیباست» خیلی واضح است و نیازی به تفسیر و توضیح اضافه ندارد. در این جلسه قصد دارم روی نظریهای از لورا مالوی تمرکز کنم و درباره واژه موومان حرف بزنم. من موومان را جنبش ترجمه نمیکنم و در ادامه دلیل آن را توضیح میدهم.
او گفت: در تعریف موومان در موسیقی اینطور آمده است: «قطعههایی خودبسنده که در ارتباط با قطعههای خودبسنده دیگر یک کلی را میسازند.» ما این اتفاق را در سمفونی داریم. به عنوان مثال یکی از معروفترین موومانهای (استفاده شده در سینما) موومان دو سمفونی ۹ بتهوون است که در فیلم «پرتقال کوکی» کوبریک استفاده شده است. ما در هیچ جای دیگر این فیلم بقیه موومانها را نمیشنویم. در واقع اگر ۴ موومان در کنار هم قرار میگرفتند، یک کلی را تشکیل میدادند اما استفاده از این موومان به تنهایی کاملا خودبسنده است.
عاقلیزاده با بیان اینکه جابهجایی معنایی میتواند همان کاری باشد که موسیقی انجام میدهد، عنوان کرد: به عنوان مثال نقطه شروع ما موومان دوم سمفونی نهم بتهون است و از آنجا به نقطه دیگری میرویم. در این مسیر تجربیاتی داریم و وقتی به نقطه پایان رسیدیم، اتفاقاتی رخ میدهد و تغییراتی ایجاد میشود که میتواند در ناخودآگاه ما باشد.
این منتقد سینما با اشاره به عکسهایی از فیلم به نمایش درآمده، گفت: در عکاسی هم موومان یا حرکت خیلی مهم است. اکنون ما در حال دیدن یک فریم ثابت هستیم اما شما حرکت را میتوانید در بسیاری از اتفاقاتی که در این تصویر وجود دارد مشاهده کنید. زیرا عناصری در عکس موجود است که میتواند آن را به شما نشان دهد. در واقع میخواهم بگویم معنی جنبش حتی برای این عکس هم مناسب نیست. زیرا در اینجا نیز یک جابهجایی در حال اتفاق افتادن است.
او در ادامه افزود: اگر بخواهیم این موضوع را از منظر موسیقی ادامه دهیم، در همین فیلم میبینیم که یک موومنتی اتفاق میافتد و در کنار آن، بدون اینکه پیشبینی شده باشد، موومنتهای دیگری میآیند و همراهش میشوند. به عنوان مثال حق بارداری که زنها آن را طلب کرده و در حال حرکت به سمت آن هستند، با جنبش سیاهپوستان و جنبش دگرباشها نیز همراه شده و جلو میآید. اتفاق جالب پیچیدگی روایت است که در موسیقی هم داریم و آن را در همراهی موومانها با یکدیگر میبینیم. مثلا در جایی از فیلم دو نفر از خانمها میگویند: «شما همان کارهایی را میکنید که مردها انجام میدادند» در واقع در اینجا آنها تضاد ایجاد میکنند و این خود میتواند عامل جذابیت قصهای باشد که در حال تعریف شدن است.
عاقلی زاده در ادامه بیان کرد: شخصیت خانم این سوال را مطرح میکند که حال که ما در جنبش فمنیستی توانستیم به پیروزیهایی برسیم، بیاییم و ببینیم در ناخودآگاهی که سیستم پدرسالارانه برای ما ایجاد کرده، میتوانیم خودمان را پیدا کنیم؟ یعنی اینکه ما بتوانیم مردانه فکر نکنیم و تنها راهمان چهارچوب مردانه نباشد. این سوالی است که مطرح میشود و با سینما به آن جواب میدهد.
او افزود: لورا مالوی به عنوان یک فمنیست خیلی هم تاثیرگذار است و خودش هم چند فیلم اکسپریمنتال ساخته است که چهارچوبها را دگرگون کند. جمله مهمی دارد که فکر میکنم به درد الان ما میخورد. اکنون که اتفاقی افتاده، زمان آن است که تحلیل کنیم تا متوجه شویم وضعیت چه بود که باعث شد اتفاقی بیفتد و به این نقطه برسد. این لزوم تحلیل خیلی مهم است و مقاله معروف لذت بصری به سینمای روایی لورا مالوی بر این پایه بنا شده است.
این منتقد در بخش دیگری از صحبتهایش با طرح این پرسش که آیا همه سینما همین است، گفت: سینمای مدرنی وجود دارد که دو نفر از مهمترین آنها برگمان و آنتونیونی هستند که هر دو در یک روز از دنیا رفتند. با رفتن آنها دو پایه مهم ستون سینمای مدرن میریزد. این دو کسانی هستند که از این قالب جدا شده و زاویه دید پی او وی یک کاراکتر زن با همه دغدغههایش را نشان میدهند. این در واقع مسیر دیگری است که در مقابل سینمای کلاسیک قرار میگیرد و الان هم هست ولی کمرنگ شده است.
عاقلیزاده در ادامه بیان کرد: پس از جریان میتو شاهد این بودیم که هالیوود در پاسخ به نیاز جامعه اقدام به بازسازی فیلمهایی کرد که این بار قهرمانهای آنها زن باشند ولی از پس این اتفاق فیلمهای خندهداری ساخته شد. البته این شاید به نقطهای برسد که آغاز یک موومنت باشد اما موومنت میتو با شکست مواجه شد، چون همان قاعده پدرسالار آن را در دست گرفت و با شیوه خود کار را جلو برد. کامو جملهای دارد: «امید به آینده با شورش بدون انقلاب اتفاق میافتد.» و این خلاصه خیلی از اتفاقات مشابه این موضوع است.
در ادامه جلسه به حاضرین واگذار شد تا پرسش، نقد و نظر خود را مطرح کنند.