سینما

روایتی از گروه موسیقی «تک‌خال‌ها»/ ما ملت فراموشکاری هستیم!

 نوزدهمین برنامه «مستندات یکشنبه» که زیرمجموعه سینماتِک خانه هنرمندان ایران به پخش فیلم‌های مستند می‌پردازد، یکشنبه ۱۸ تیرماه ۱۴۰۲ به نمایش فیلم مستند «تک‌خال‌ها نیم قرن بعد» ساخته مقداد شاهد و حمیدرضا محمدیان محصول سال ۱۴۰۱ اختصاص داشت.

به گزارش روزنه هنر، پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور کارگردان‌های این مستند و حسین عصاران (پژوهشگر موسیقی) در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد و سامان بیات اجرای این برنامه را برعهده داشت.

حسین عصاران صحبت‌های خود درباره این فیلم را اینطور آغاز کرد: یاد همه هنرمندانی که در آن مقطع از تاریخ دوره گذاری را گذراندن و موسیقی باکلام ما را ارتقا دادند گرامی می‌داریم. در این جلسه درباره کیفیت مستند صحبت نمی‌کنیم، چون طبیعتا برای ارزیابی یک مستند باید براساس معیارهای آن صحبت کرد. فکر می‌کنم بیش از هرچیز، به سرانجام رساندن چنین موضوعی در چنین دوره تاریخی ارزشمند بوده و جای قدردانی دارد.

او ادامه داد: تراکم معنای این فیلم در همان نماهای ابتدای مستند مشخص شده است. در واقع ارزش کار از ابتدا که حمید محمدیان با آقای شاهد تماس می‌گیرد و می‌گوید که همه‌ی پولم تمام شده و به این نتیجه می‌رسد که فقط روی گروه تک‌خال‌ها کار کند، مشخص می‌شود. او سپس تمام صفحه‌های گرام خود را می‌فروشد تا بودجه کار را تامین کند. این اتفاق بخش مهمی از فیلم است. زیرا او که یک آتش‌نشان است، صفحه‌هایی که از روی علاقه جمع‌آوری کرده را می‎‌فروشد تا بتواند به دوران گذشته برود و این فیلم را بسازد.

این پژوهشگر حوزه موسیقی در ادامه بیان کرد: فارغ از کیفیت مستند، به سرانجام رساندن این فیلم، اهمیت بسیار بالایی دارد. زیرا اطلاعات جمع‌آوری شده درباره گروه‌های موسیقی ۵۰ سال پیش ما نسبت به دوره‌های تاریخی قدیمی‌تر چون قاجار، تیموریان و… خیلی کم است. بنابراین، این فیلم در این زمینه کار مهم و ارزشمندی انجام داده است. از این جهت امیدوارم کارگردان‌های مستند حداقل از بازخوردهایی که نسبت به این بخش از کار خود دریافت می‌کنند، احساس رضایت داشته باشند.

عصاران همچنین درباره گروه‌های موسیقی که در این فیلم به نمایش گذاشته شده است، توضیح داد: در رابطه با بیت‌بندها کم صحبت شده اما کسانی مانند امیر منصور در این رابطه کار کرده‌اند. بسیاری از صحبت‌ها در این باره (موسیقی ۵۰ سال اخیر ایران) معطوف به تغییر بافت‌های سیاست‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دهه ۴۰ بوده است. در موارد دیگر نیز درباره تغییر مدل و گونه موسیقی که از دهه ۳۰ شروع شد و به دهه ۵۰ که فصل نوینی در موسیقی ایران بوده، صحبت شده است. با این همه در این زمینه می‌توانیم سه آیتم را در نظر بگیریم. اول تغییرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، دوم تغییرات درون‌گونه هنری و سوم میانجی مادی.

او در ادامه افزود: بررسی این حضور و تمام شدن، در مقطع خود تحلیل بهتری به ما می‌دهد. به عنوان مثال اگر شما تغییرات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دهه ۴۰ و ۵۰ را بررسی کنید، از نظر سیاسی مشخصا با دوره گذار طرف هستیم که از اواخر دهه ۴۰ به یک فاز مبارزاتی مشخصی می‌رسد. به عنوان مثال در حوزه تغییر مسائل سیاسی، از سیاهکل می‌توان به عنوان نمونه‌ای برای این مسئله نام برد. در مورد مسائل فرهنگی نیز می‌توان به کانون پرورش فکری، جشن هنر شیراز و… اشاره کرد که به وجود آمدنشان تغییر سیاست‌های فرهنگی را آشکار می‌کند. در مورد مسائل اقتصادی نیز باید بگویم شاید تنها دهه‌ای است که میزان رشد ده برابر تورم است و ما با شکوفایی در این حوزه مواجهیم. تمام این تغییرات به ما دوره‌ی گذار را نشان می‌دهد.

این پژوهشگر در ادامه بیان کرد: اگر بخواهیم در مورد مبحث میانجی مادی صحبت کنیم نیز می‌توان به گذار از رادیو به سمت تلویزیون اشاره کرد. جایی که چهره خواننده اهمیت پیدا می‌کند. نکته مهم دیگر که بعضا از آن غافل می‌شویم، به وجود آمدن استودیوهای خصوصی است. تا قبل از این، امکان ضبط قطعه‌ای خارج از رادیو وجود نداشته است. همچنین تغییرات درون گونه هنری برای موسیقی مبحث دیگری است که می‌توان آن را بررسی کرد.

عصاران در ادامه صحبت‌هایش گفت: از دوره مشروطه به این طرف شاهد ظهور افرادی چون آقای خالقی و برنامه گل‌ها هستیم. در واقع مدام با تغییر بافت موسیقی مواجهیم. این وضعیت از اواخر دهه ۴۰ تا زمانی که از آن به عنوان فصل نوین ترانه یاد می‌شود ادامه پیدا کرده و ما شاهد پوست اندازی در موسیقی ایران هستیم که نشان از دوره گذاری بوده که طی شده است. ظهور بیت‌بندها در آن مقطع نیز در همین دوره گذار است که به خوبی در این فیلم به ظهورشان پرداخته شده است.

او با اشاره به گروه تک‌خال‌ها و فیلمی که از آن ساخته شده است، بیان کرد: این گروه و به طور کل بیت‌بندها از اواخر دهه ۴۰ کار خود را شروع کرده و سپس خیلی زود تمام می‌شود. فکر می‌کنم ما باید ظهور، بروز و کم‌رنگ شدن آنها را در فیلم می‌دیدیم. البته بیت‌بندها در دهه ۵۰ نیز همچنان کار می‌کنند اما آنچنان که در دهه ۴۰ برآمدگی، برجستگی و ارزش مطالعه دارند، در دهه ۵۰ ندارند.

حمیدرضا محمدیان (کارگردان) درباره چگونگی تولید این مستند گفت: کل داستان از صفحه‌های گرام شروع شد. به هر حال از خواننده‌های پاپ یا بازاری قبل از انقلاب صفحه‌های گرامِ کاور دار زیادی پیدا می‌شود. اما وقتی صفحه‌های پرفروش آن زمان که پرتیراژ بودند را پیدا می‌کنید، کم‌کم به صفحه‌هایی می‌رسید که بسیار کمیاب هستند. شاید کم‌یاب‌ترین صفحه‌ای که شما می‌توانید آن را به سختی پیدا کنید، صفحه تک‌خال‌ها است. اعجوبه‌ها و گلدن رینگ نیز از جمله همین گروه‌هایی هستند که صفحه‌های آنها به شدت کمیاب است.

او ادامه داد: یکی از چالش‌ها در پژوهش برای شناختن این گروه‌ها، نام اعضای آنهاست. به عنوان مثال پشت صفحه‌های گروه تک‌خال‌ها، اصلا هیچ اسمی از اعضای گروه نیست اما ممکن است پشت صفحه گروه اعجوبه‌ها نام کوچک چهار نفر را نوشته باشند که به هیچ وجه از روی آنها نمی‌توانید افراد را پیدا کنید. من و مقداد دو سال جستجو می‌کردیم تا تنها متوجه شویم که این افراد چه کسانی هستند. واقعا کار دشواری بود. خیلی اتفاقی توانستیم آدم‌های معروفی چون سعید دبیری و تورج شعبانخانی را پیدا کنیم و گفتگوهایی با آنها انجام بدهیم.

این کارگردان که در حرفه آتش‌نشانی نیز فعال است، در ادامه بیان کرد: خیلی اتفاقی در فیسبوک عکس پیرمردی (آقا بهرام) با گیتار را دیدم و به او پیام دادم که در حال انجام کار (روی موضوع گروه موسیقی تک‌خال‌ها) هستم و او به من گفت که گیتاریست گروه تک‌خال‌ها بوده است. در واقع کل فیلم از آنجا شروع شد. روزی سر کار آتش‌نشانی، تمرین ورود به حریق داشتیم و روز سختی بود. وسط تمرین بیرون آمدم و به آقا بهرام تلفن کردم و او قبول کرد که با ما صحبت کند و من به تمرین برگشتم. از آنجا به بعد بود که کار پیش رفت، چون آدمی را از دل تاریخ پیدا کرده بودیم.

محمدیان در ادامه صحبت‌هایش گفت: از آن روز که با آقا بهرام تماس گرفتم تا روزی که فیلم تمام شد، سه سال طول کشید. اما به هر حال این فیلم به اتمام رسید. البته ناگفته نماند که بدون وجود مقداد این فیلم کامل نمی‌شد.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش عنوان کرد: ما بیت‌بندها را رها نمی‌کنیم و فیلم بعدی‌مان درباره گروه گلدن رینگ است که تنها گروه مولف بیت‌بندها هستند. در واقع بیت‌بندهای دیگر همگی کاور انجام می‌دادند اما گلدن رینگ مولف بودند. آنها بیشترین تعداد صفحه را دارند. از گروه گلدن رینگ که در سه دوره فعالیت کرده‌اند، هفت نفر زنده هستند که با ۶ نفر آنها گفتگو کردیم و نفر هفتم نیز از کانادا به ایران آمد و تنها ۲۰ دقیقه به ما فرصت داد که در همان زمان از ایشان ۱۰ سوال پرسیدم. اکنون در حال تدوین مستند گلدن رینگ هستیم و امیدوارم روز دیگری آن مستند را هم اینجا ببینیم.

مقداد شاهد (کارگردان دیگر این فیلم) نیز در ادامه این برنامه گفت: اواخر دهه ۹۰ به شدت درگیر تدوین و کارهای فنی مستندهای سطحی بودم و وقتی رضا به من پیشنهاد این مستند را داد، واقعا برایم دریچه‌ای بود که از کارهای معمول که همیشه ساخته می‌شود، فرار کنم. موضوع این مستند، بکر بود اما پیدا کردن آرشیو برای آن به شدت کار دشواری بود.

حمیدرضا محمدیان (کارگردان) در بخش دیگری از این نشست درباره چالش‌های بحث پژوهش در ساخت مستند نیز توضیح داد: حسین عصاران با دادن بریده مجله‌هایی که از مقطع زمانی فیلم ما داشت، در این زمینه کمک بزرگی کرد. او به آرشیو خوبی از مجلات آن زمان دسترسی داشت که با در اختیار قرار دادن آنها، ما نیز توانستیم، آدم‌های مورد نیاز خود برای این مستند را پیدا کنیم. در واقع به غیر از این بریده مجله‌ها و صفحه‌های موسیقی هیچ چیز دیگری در دسترس نبود. مگر اینکه یک تلفنی از یک آدم قدیمی پیدا می‌کردیم، با او تماس می‌گرفتیم و او درباره آن زمان مقداری با ما صحبت می‌کرد.

او با اشاره به اینکه فیلم تماما در دوره کرونا فیلمبرداری شده است، بیان کرد: یکی از آدم‌هایی که پذیرفت تا ما گفتگو کند، آقای رِ اعتمادی بود. اما به دلیل شرایط کرونا مجبور بودیم دوربین را به فاصله چند متر بگذاریم و گوشه‌ای بنشینیم. برای مصاحبه با دیگران نیز با چالش‌هایی از این دست مواجه بودیم. به عنوان مثال به خاطر کرونا ما اجازه نداشتیم با آقای سعید کاشفی ارتباط داشته باشیم؛ به همین دلیل از ایشان خواستم که خودشان از خود فیلم بگیرند و برایمان بفرستند.

این کارگردان در ادامه صحبت‌هایش گفت: بیشتر تصاویر فیلم با گوشی‌های مختلف گرفته شده است. به همین دلیل کیفیت تصاویر و صداها با یکدیگر هماهنگ نبود. زیرا جدا از چالش کرونا، ما پول نداشتیم و نمی‌توانستیم دوربین خاصی را انتخاب کنیم و همه تصاویر را با آن بگیریم. حتی فیلمبردار ثابتی هم نداشتیم. در این فیلم هر کسی از جایی به ما کمکی رساند اما زحمت اصلی را مقداد انجام داد که فیلم را در پروسه‌ای ۵، ۶ ماهه تدوین کرد.

محمدیان با تاکید بر اینکه این فیلم با حرکتی دست‌جمعی به تولید رسیده است، عنوان کرد: متاسفانه ما هیچ منبعی برای پژوهش نداریم. یک سال و نیم با شهریار قنبری چت می‌کردم که یک ویس برای مستند بفرستد و در نهایت راضی به فرستادن آن نشد. اما این جمله را به من گفت: «ما ملت بی‌حافظه‌ای هستیم». مگر می‌شود یک گروه ۴، ۵ سال کار کند و بعد افراد آن به فعالیت در گروه‌های دیگر بپردازند اما هیچ تصویر متحرکی از آنها نباشد؟ در واقع اگر آقای کیمیایی همت نمی‌کرد و برای فیلم رضا موتوری از تک‌خال‌ها دعوت نمی‌کرد تا از آنها ۲۰ ثانیه تصویر بگیرد، ما هیچ تصویری از آن‌ها نداشتیم.

حسین عصاران در ادامه گفت: البته تصویر دیگری از بیت‌بندها در فیلم «عروس فرنگی» وجود دارد.

در ادامه جلسه به حاضرین واگذار شد تا پرسش‌، نقد و نظر خود را مطرح کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا