سینما

«نمایش»؛ زندگی مانند هنر می‌تواند غیر قابل پیش‌بینی باشد/ تعادل در انعطاف‌پذیری است!

پانصد و پنجاه و نهمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه هشتم آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ به نمایش فیلم «نمایش» به کارگردانی کلی رایکارد محصول ۲۰۲۲ اختصاص داشت. پس از نمایش فیلم نیز نشست نقد و بررسی آن با حضور مسعود مشایخی (منتقد سینما) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.

به گزارش روزنه هنر، مسعود مشایخی در ابتدای این برنامه گفت: این فیلم جدیدترین ساخته خانم کلی رایکارد بوده که از مستقل‌ترین کارگردان‌های دو دهه اخیر سینمای امریکاست. در این اثر، با فیلمی طرف هستیم که خیلی مینیمال است؛ در واقع فیلمساز خیلی در بند این نیست که موقعیت‌های دراماتیک آنچنانی برای ما ایجاد کند. ما در ظاهر با قصه خیلی ساده‌ای از زندگی یک آرتیست مواجه هستیم و در طی چند روز او را دنبال می‌کنیم. فیلمساز اطلاعات چندانی از کاراکتر و دیگر مسائل موجود، در اختیار ما قرار نمی‌دهد. اما از دل روایت مطرح شده و جزییاتی که ارائه می‌شود، در نهایت با جهان فیلم مواجه می‌شویم.

او افزود: ایده مرکزی فیلم بسیار جالب است. به طور کل فیلم‌های این کارگردان بین سینمای مشاهده‌گر مستندگونه و سینمای داستانی با خطوط دراماتیک خیلی کم‌رنگ، در رفت و آمد است. در این فیلم نیز شاهد صحنه‌هایی هستیم که آهسته و با مکث فضای زندگی و کار شخصیت اصلی داستان را برای ما ترسیم می‌کند.  آن چیزی که برای من خیلی جالب است، مرزهایی است که در فیلم‌های این فیلمساز محو یا کم‌رنگ می‌شود؛ از مرز میان سینمای مستند و داستانی تا مرز میان هنر و زندگی. این موضوع به شکل‌های مختلفی از نگاه فیلمساز و کلیت آن جهانی که خلق می‌کند و در مقابل دوربین خود قرار می‌دهد، وجود داشته و اتمسفری خلق می‌کند که جزیی از زندگی و جهان است.

این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: شخصیت‌های فیلم‌های این فیلمساز جا را برای مکاشفه باز می‌گذارند و به نوعی در چارچوب خاصی نیستند اما جهان آنها را می‌توان به وسیله کدهایی، لمس و درک کرد. به عنوان مثال شخصیت اصلی زن این فیلم نیز مانند تعداد دیگری از فیگورهای زن دیگر فیلم‌های این فیلمساز، یک حالت مراقبه‌ای نسبت به جهان اطرافش دارد. اما از طرفی این شخصیت آن پیوندی که باید را با دنیای اطراف خود ندارد. این موضوع انگار به دلیل عدم انعطاف و آزاد نبودنش است. به همین دلیل دچار فشاری می‌شود که ما در فیلم شاهد آن هستیم. بخشی از این موضوع نیز به خاطر کاری بوده که در حال انجام آن است.

مشایخی در ادامه صحبت‌هایش گفت: پلان‌هایی که ما از همان ابتدا از این شخصیت می‌بینیم، در حال خلق مجسمه‌هایی است که به یک تنهایی و تمرکزی نیاز دارد. زمان برای این شخصیت اهمیت بسیاری دارد؛ او مجبور است کار کند و از آزادی عمل زیادی برخوردار نیست. به همین دلیل علی رغم میلی که به ایجاد ارتباط با آدم‌ها دارد؛ آدم سرد، مضطرب و ناامیدی به نظر برسد.

او در ادامه بیان کرد: فیلمساز در به وجود آوردن موانع و مشکلات برای کاراکتر اصلی این فیلم، نگاه طنز و کمیکی دارد. در نهایت شخصیت به این ایده می‌رسد که زندگی مانند هنر می‌تواند غیر قابل پیش‌بینی باشد و باید با این موضوع کنار بیاید. در واقع این اضطرابی که او در طول فیلم دارد، ناشی از همین عدم کنار آمدن است. نگاه فیلمساز به مسئله فرایند خلق اثر هنری که می‌تواند در پیوند با جزییاتی صورت گیرد که شاید اعصاب خردکن باشند اما تشکیل دهنده زندگی هستند، از نکات جالب فیلم است.

این منتقد سینما در بخش دیگری از این نشست عنوان کرد: شخصیت پدر  فیلم نیز تصمیم گرفته از زندگی بازنشستگی لذت ببرد اما چیزی که ما از شخصیت او و شخصیت برادر فیلم که او هم یک آرتیست بوده، حس می‌کنیم، این بوده که همه آن عذاب خلق اثر هنری، آنها را در نقطه‌ای به پایان رسانده؛ به صورتی که اکنون در حصاری گیر کرده‌اند. چیزی که می‌تواند آینده شخصیت اصلی ما نیز باشد. حال واکنش شخصیت‌ها به این صورت است؛ پدر سعی می‌کند با بی‌خیالی زندگی را بگذراند؛ اما نوع مواجهه برادر که احتمالا رویاهایی داشته، متفاوت است؛ او خودش را حبس کرده و اعتمادی به دنیای اطرافش ندارد و برای خلق اثر نیز زمین را کنده است.

مشایخی ادامه داد: فیلم انگار به این ایده می‌پردازد که ما فشارها و تنش‌هایی که به یک هنرمند معمولی وارد می‌شود را ببینیم. زندگی این هنرمند خیلی ساده است. در واقع ما بدون اضافه گویی، فردی را می‌بینیم که زندگی‌اش بین اجزای مختلف تقسیم شده و راه او برای تعادل این است که به انعطاف‌پذیری برسد.

او همچنین درباره پرداخت به جزییاتی که کلی رایکارد در این فیلم و فیلم‌های دیگرش آنها را مورد توجه قرار می‌دهد، گفت: در کلیت سینمای این فیلمساز، پرداخت به جزییات دیده می‌شود. ممکن است ما فیلم‌هایی از شخصیت‌هایی ببینیم که شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد که مسائل آنها چندان اهمیتی ندارند. این ویژگی اکثر آثار اوست. البته او فیلم‌هایش را در قالب‌های مختلفی ارائه داده اما با نگاه و سبک خودش.

این منتقد در پایان بیان کرد: کیفیت فیلم‌های رایکارد از این موضوع ناشی می‌شود که فیلمساز مختصات خیلی کوچکی را ترسیم می‌کند و خیلی نگاه مینیمال، رئالیستی و جزئی‌نگری دارد اما از دل این آجرهایی که کنار هم قرار می‌دهد، جهانی را خلق می‌کند که محدود نیست.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا